تجربه ازدواج :
سلام
خانم هستم یکسال و نیمه دارم جدا از همسرم(خونه پدرم ) زندگی میکنم ،
اگ بخوام از تجربیاتم بگم ..بهتون پیشنهاد میکنم دوران نامزدی و عقد و طولانی کنین تا حسابی طرف و بشناسین،حتی اگ شرایطش هست مسافرت برین ...
کوچیکترین شوخیارو هم جدی بگیرین...
همسرم تک پسر بود از اول میدونستم هرچی داره برا پدرشه ولی اهمیت ندادم گفتم... همسرم ب شدت ادم تنبل و بی اقتداری بود...
چون پدرش حمایتش میکرد مشکل مالی نداشتیم بهترین عروسی ام برام گرفتن...
ولی بعد عروسی فهمیدم همسرم اعتیاد داره... اهل کار کردن نیست..
بخاطر اعتیادش بددهنه...
فهمیدم پولدارگشنه ان،همش دنبال اینه منو بفرسته سرکار خرجشو بدم ،دیگ بعدازدواج حتی تفریحی هم سرکار نمیرفت...
بخاطر اعتیادش خوبیام ب چشمش نمیومد...
تو فامیلش براش تولد گرفتم کلی خرج کردم و تدارک دیدم،توهمون مهمونی کلی اشکمو دراورد
تو مهمونیاشون اگ به هر دلیلی نمیرقصیدم بعدش کتکم میزد،همیشه تحقیرم میکرد...
یه بار برا کاری رفتم یه شهر دیگ تو راه تصادف کردم چند ساعت تو یه جاده ناشناس بودم، نیومد دنبالم... حتی زنگم نزد ...با بدبختی خودمو ب شهرمون رسوندم...
با کسی ازدواج کنین ک حتمااا مشاوره قبل ازدواج بیاد ،مشاور خیلی خوب راهنماییتون میکنه، من نرفتم پشیمونم...
الانم دارم جدا میشم... ن مهریه بهم میدن ،ن حتی لباسامو بهم دادن .. جهیزیه مم عوض کرده بودن قطعه هاشونو... کتکمم زدم ولی شاهد نداشتم اثبات کنم ...
تو اینستا و جاهایی ک اثبات نمیشه ب تک تک فامیلام پیام داد پشت سر خودمو خانواده ام حرف زد آبرومون برد.
- 🤌
سلام
خانم هستم یکسال و نیمه دارم جدا از همسرم(خونه پدرم ) زندگی میکنم ،
اگ بخوام از تجربیاتم بگم ..بهتون پیشنهاد میکنم دوران نامزدی و عقد و طولانی کنین تا حسابی طرف و بشناسین،حتی اگ شرایطش هست مسافرت برین ...
کوچیکترین شوخیارو هم جدی بگیرین...
همسرم تک پسر بود از اول میدونستم هرچی داره برا پدرشه ولی اهمیت ندادم گفتم... همسرم ب شدت ادم تنبل و بی اقتداری بود...
چون پدرش حمایتش میکرد مشکل مالی نداشتیم بهترین عروسی ام برام گرفتن...
ولی بعد عروسی فهمیدم همسرم اعتیاد داره... اهل کار کردن نیست..
بخاطر اعتیادش بددهنه...
فهمیدم پولدارگشنه ان،همش دنبال اینه منو بفرسته سرکار خرجشو بدم ،دیگ بعدازدواج حتی تفریحی هم سرکار نمیرفت...
بخاطر اعتیادش خوبیام ب چشمش نمیومد...
تو فامیلش براش تولد گرفتم کلی خرج کردم و تدارک دیدم،توهمون مهمونی کلی اشکمو دراورد
تو مهمونیاشون اگ به هر دلیلی نمیرقصیدم بعدش کتکم میزد،همیشه تحقیرم میکرد...
یه بار برا کاری رفتم یه شهر دیگ تو راه تصادف کردم چند ساعت تو یه جاده ناشناس بودم، نیومد دنبالم... حتی زنگم نزد ...با بدبختی خودمو ب شهرمون رسوندم...
با کسی ازدواج کنین ک حتمااا مشاوره قبل ازدواج بیاد ،مشاور خیلی خوب راهنماییتون میکنه، من نرفتم پشیمونم...
الانم دارم جدا میشم... ن مهریه بهم میدن ،ن حتی لباسامو بهم دادن .. جهیزیه مم عوض کرده بودن قطعه هاشونو... کتکمم زدم ولی شاهد نداشتم اثبات کنم ...
تو اینستا و جاهایی ک اثبات نمیشه ب تک تک فامیلام پیام داد پشت سر خودمو خانواده ام حرف زد آبرومون برد.
- 🤌
تجربههای ازدواج و روابط
0
پسند
نظرات
1436 نظرمن دوهفته قبلی بازار بودم
خبلی هاشون از وضعیت ناراحت بودن
نمیدونستن چیکار کنن
اگ بخوام کلی بگم
اوضاع خب نیست
بله درسته
ولی باید از قبل مطرح کنن
اگ توافق نرسیدن ازدواج نداشت باشن
چرا باید قانون چندهمسری باشه
وقتی خانم ها در بعضی چیزها محدودیت دارن
مثلا دختر من چپ دسته. ولی توخانواده ما دونسل چپ دست نیستن
منم عموهام و بابام آبین پدرشوهرمم ک عمومه آبیه
ولی مامان بزرگاش قهوه ای😭😂
منم یه پدر بزرگش آبی بوده دایی هام وعمومهام آبی ان😍 ولی میگن چشمرنگی ژنش از طرف مادر بزرگ. میرسه😢