تجربه دوستی و ازدواج :
سلام
من سال ۹۲ با یه آقا پسری آشنا شدم
توی اون دوران از نظر من از بین بقیه پسرا خیلی سرتر بود
چند وقتی با هم بودیم جفتمون اشتباهاتی رو داشتیم و به خاطر سن کممون حتی احتمال نمیدادم که بخوایم به هم برسیم
ولی اون همیشه میگف که قصد ازدواج داره و ازم میخواست صبر کنم تا به سنی برسه که بتونه بیاد جلو و من فک میکردم داره گولم میزنه
تو تایم دوستی نه حرفی بی ربطی میزد نه کار بیشرمانه ای ازم میخواست هیچوقت باعث نمیشد تو دردسر بیوفتم
اگ اتفاقی میوفتاد همیشه مسئولیتشو تنهایی به عهده میگرف تا برای من بد نشه
یک تایمی شد که ما از اون منطقه رفتیم و من درگیر درس و دانشگاه شدم و این باعث شد که دوستیمون تموم بشه
توی دانشگاه فهمیدم یکی از همکارهای محل کارش همکلاسی من در اومده و آمار منو بهش میداده
با اینکه کات کرده بودیم اما هر اتفاقی میافتاد با من درد و دل میکرد حتی اگر جوابی از من دریافت نمیکرد
هر از گاهی میدیدم اومده دم در خونمون از درب ورودی و رفت و آمد خانوادم برام فیلم میداد که منتظرِ حتی از دور هم شده منو ببینه
از نظر خانواده که خیلی با هم اختلاف داشتیم اصلاً به هم نمیخوردیم
خانوادهامون برامون شخص دلخواه خودشون مدنظر داشتن
اما با تمام اتفاقایی که توی دوران دوستی افتاد بعد اینکه خدمت سربازیشو تموم کرد ۲ماه از استخدامش در محل کارش میگذشت اومد خواستگاری و بعد ۹سال عقد کردیم
هنوز هم بعد از ۱۲ سال آشنایی مثل روز اول عاشق همدیگهایم و تو هر شرایطی پشت همدیگرو خالی نمیکنیم
همیشه میگفتن پسری که عاشقتره اون رابطه تموم نمیشه و واقعا درست بود
از دخترا خواهش میکنم وقت و انرژیشون رو صرف کسی کنند که دوستشون دارن
تا یه تایمی زیبایی و انرژی زنانه خودشون رو دارند میتونن اعتماد کنن و ازدواج کنن
پسری که دوستتون نداشته باشه از رفتار و برخوردش معلومه عمرتون رو تباه نکنید برای آدم اشتباه
که یه عمر پشیمونی میاره.
- ❤️
سلام
من سال ۹۲ با یه آقا پسری آشنا شدم
توی اون دوران از نظر من از بین بقیه پسرا خیلی سرتر بود
چند وقتی با هم بودیم جفتمون اشتباهاتی رو داشتیم و به خاطر سن کممون حتی احتمال نمیدادم که بخوایم به هم برسیم
ولی اون همیشه میگف که قصد ازدواج داره و ازم میخواست صبر کنم تا به سنی برسه که بتونه بیاد جلو و من فک میکردم داره گولم میزنه
تو تایم دوستی نه حرفی بی ربطی میزد نه کار بیشرمانه ای ازم میخواست هیچوقت باعث نمیشد تو دردسر بیوفتم
اگ اتفاقی میوفتاد همیشه مسئولیتشو تنهایی به عهده میگرف تا برای من بد نشه
یک تایمی شد که ما از اون منطقه رفتیم و من درگیر درس و دانشگاه شدم و این باعث شد که دوستیمون تموم بشه
توی دانشگاه فهمیدم یکی از همکارهای محل کارش همکلاسی من در اومده و آمار منو بهش میداده
با اینکه کات کرده بودیم اما هر اتفاقی میافتاد با من درد و دل میکرد حتی اگر جوابی از من دریافت نمیکرد
هر از گاهی میدیدم اومده دم در خونمون از درب ورودی و رفت و آمد خانوادم برام فیلم میداد که منتظرِ حتی از دور هم شده منو ببینه
از نظر خانواده که خیلی با هم اختلاف داشتیم اصلاً به هم نمیخوردیم
خانوادهامون برامون شخص دلخواه خودشون مدنظر داشتن
اما با تمام اتفاقایی که توی دوران دوستی افتاد بعد اینکه خدمت سربازیشو تموم کرد ۲ماه از استخدامش در محل کارش میگذشت اومد خواستگاری و بعد ۹سال عقد کردیم
هنوز هم بعد از ۱۲ سال آشنایی مثل روز اول عاشق همدیگهایم و تو هر شرایطی پشت همدیگرو خالی نمیکنیم
همیشه میگفتن پسری که عاشقتره اون رابطه تموم نمیشه و واقعا درست بود
از دخترا خواهش میکنم وقت و انرژیشون رو صرف کسی کنند که دوستشون دارن
تا یه تایمی زیبایی و انرژی زنانه خودشون رو دارند میتونن اعتماد کنن و ازدواج کنن
پسری که دوستتون نداشته باشه از رفتار و برخوردش معلومه عمرتون رو تباه نکنید برای آدم اشتباه
که یه عمر پشیمونی میاره.
- ❤️
تجربههای ازدواج و روابط
0
پسند
نظرات
340 نظرکافیه بیاد تو میدوندیدت تا یهو اخلاقتاز هالک به بنر عوض شه😂
دخترای دور تو اینطورین والا لابد
یا توهمات ذهن تو و تاثیرات اینستاگردیه زیادته