U

کاربر ناشناس

تجربه به اشتراک گذاشته شده
December 04, 2025 at 05:27 PM
تجربه ازدواج در سن کم :

سلام دوستان
دخترم، ۱۶ سالمه و الان یک سالی میشه ک عقد کردم شوهرم ۲۲ سالشه و دانشجوعه
ازدواجم سنتی نبود و انتخاب خودم بود.
ما توی یک شهر و محله زندگی می‌کردیم و از جمله شوهرم رفیق هرسه تا دایی هام بود. دایی هامم خیلی اهل سفر گروهی بودن و تقریبا سالی چن بار ی اکیپ خیلی بزرگ میرفتیم مسافرت. ما توی این مسافرتا کم کم ازهم خوشمون اومد و شروع کردیم پیام دادن ب همدیگه. تقریبا یک سال گذشت و بماند ک تو این یک سال مامانم چند بار فهمید و ازم خواست ک ادامه ندم چون سنم کمه و ب نفعم نیست اما من گوش نمیکردم و دوباره ادامه میدادم. پیام بازی هامون همینطور گذشت تا مدارس دوباره شروع شد و مامانم از این بهونه استفاده کرد تا گوشیمو بگیره. ۲ماه گذشت و ما از هم هیچ خبری نداشتیم غیراز اینکه چند بار توی کتابخونه‌ همدیگرو دیدیم.
دوماه شد ۶ماه. و انقد از هم بی‌خبر شده بودیم ک تقریبا داشتم فراموشش میکردم.

(نمیخام طولانیش کنم پس خلاصه میگم ادامه رو)

ی روز بعدازظهر فهمیدم اومدن خاستگاریم ولی باورم نمیشد. بهم گفته بود میاد ولی فک نمیکردم ب این زودی
راستش خودم نمیخاستم تو این سن ازدواج کنم از بس اطرافیان بهم گفته بودن تو ک درسِت خوبه اگ ازدواج کنی تو درست اُفت میکنی و تو کوچیکی ترسیده بودم
خیلیا باهام صحبت کردن ی سریا واسه منصرف کردنم و ی سریا واسه راهنمایی
یک ماه طول کشید وبالاخره موافقت کردم.
خداروشکر خانواده سختگیری نداشتم ک بخان مخالفت کنن و اذیتمون کنن ولی تاجایی ک تونستن راهنماییم کردن و همه چیز رو برام توضیح دادن‌.
پدرومادرم گفتن ۱۸سالگی عقد کنین تا بتونی کنکورتو خوب بدی و حواست پرت ازدواج نشه اما ما یکمی عجله داشتیم و میخاستیم هرچه زودتر ماله هم بشیم
مشاوره رفتیم و از مشاور خواستیم خانواده هامونو راضی کنه ک موفقم شد
بالاخره ما با هرسختی ای ک بود عقد کردیم اما سختی بیشترش این بود ک همه ب چشم ی دختر کم سن وسال و کوچیک بهت نگاه می‌کنن درصورتی ک تو خیلی بیشتر از هم و سن وسال هات درک میکنی و میفهمی
خلاصه الان ۱۶سالمه و ب خوبی دارم درسمو میخونم وحتی پیشرفت هم داشتم توی درسم. هیچ کدوم از حرفای اطرافیانی ک میخاستن منو منصرف کنن اتفاق نیوفتاد
و مهم ترین چیز ک اصن ب خاطر همین تصمیم گرفتم بنویسم اینه ک فرق نمیکنه تو چ سنی باشی، همین ک آدم درستی رو انتخاب کنی کافیه، کسی ک بدونی هم خودش درسته هم خانوادش
وقتی انتخاب درست کنی محدود ک نمیشی هیچ تازه میفهمی زندگی ینی چی. آخه یکی هست ک وقتی خسته میشی ناامید میشی باهات حرف میزنه آرومت میکنه، وقتی مریض میشی تاصبح بالاسرت خوابش نمیبره تا خوب بشی و میشه بهترین انگیزت واسه زندگی
پس اگ توی همچین موقعیتی قرار گرفتی نگو سنم کمه پس نه. فقط ببین اول از همه خودت آمادگیش رو داری؟ اگه داری کسی ک انتخابش میکنی میتونه اون آدم درست باشه یا ن
و اینکه توی این راه با خیلی مشکلات مواجه میشی ک اصلا قابل گفتن نیست. همونطور ک قبلا ب من گفته بودن الان من ب شما میگم. خیلیا سعی میکنن زندگیتونو بهم بزنن یا مانع رسیدنتون بهم بشن. خیلی مشکلات توی زندگیتون پیش میاد  و میخاد امتحانتون کنه. همینکه باعشق در کنار هم از مشکلات بگذرید زندگی رو بردید.
میدونم خیلی طولانی شد شرمنده اگه سوالی داشتید توی کامنتا بپرسید جواب میدم❤️.
- 🥰
تجربه‌های ازدواج و روابط
0 پسند

نظرات

2962 نظر
A
ناشناس
December 04, 2025 at 10:55 PM
هرکسم گف پول مهم نیس چرت پرت گفته خیلی زندگیا سر پول و بی پولی ریخته بهم
0 پسند
A
ناشناس
December 04, 2025 at 10:55 PM
0 پسند
A
ناشناس
December 04, 2025 at 10:55 PM
ببین الان یه کارمند ساده به فرض ماهی ۳۰ تومن درمیاره و فرض میگیریم که هیچی دخل و خرج نداشته باشه اون حداقل ۳ سال باید کار بکنه تا شاید یه خونه معمولی گیرش بیاد
0 پسند
A
ناشناس
December 04, 2025 at 10:55 PM
صادقانه بگم خودت رو نباید درگیر اتفاقات تلخ کنی توام باید کم کم زندگی جدیدی شروع کنی هرچند سخت ولی نمیشه تا اخر عمر سوگواری کنی باید بجا تموم بشه
0 پسند
A
ناشناس
December 04, 2025 at 10:55 PM
بنظر من اول زندگی همه راضین..بزارید برید جلوتر اونوقت معنای زندگی بهترمیفهمید😊
0 پسند
A
ناشناس
December 04, 2025 at 10:54 PM
بذارید چیزی که اون ثانیه مغزتون دستور میده و قبلتون میگه رو انجام بدین
جلو دار کسی نباشین
اشتباهه خب بدرک جورشو میکشی
نمیشه ی عمررررر حسرررررت:)))))
0 پسند
A
ناشناس
December 04, 2025 at 10:53 PM
پدرم سال ۷۲ مغازه خرید ۳ میلیون میگفتن بهش با این پول چند دهنه مغازه میدن بهت دیوانه ای اینجا میخوای ملک بخری
الان هم اندازه همون موقعه ای ک پول داده ارزش داره
0 پسند
A
ناشناس
December 04, 2025 at 10:53 PM
دلیل کامنت گذاشتنم همین بود
0 پسند
A
ناشناس
December 04, 2025 at 10:53 PM
نمیدونم داستانم ازینجا شروع شد که ب این دلیل پیام گذاشتم که هیچکس برای رسیدن این دختره ب شوهرش هرچند ب غلط خوشحال نشد
منو نذاشتن خانوادم ب کسی ک دوسش دارم برسم
گفتن درس بخون
فلان کن
مناسبت نیست
پول نداره
هزاررر تا ایراد
درس خوندم
شد
مثلا بهم میگن خانم دکتر
ولی انقد لفتش دادن اون ادمی ک دوسش داشتم فوت شد
نمیگم مقصرش مامان بابای منن
ولی لااقل نشد ی دل سیر بغلش کنم
0 پسند
A
ناشناس
December 04, 2025 at 10:52 PM
ممنون
0 پسند

ثبت نظر شما