U

کاربر ناشناس

تجربه به اشتراک گذاشته شده
November 19, 2025 at 12:06 PM
تجربه خیانت :

من ۲۴ سالمه
سه سال با همسرم دوست بودیم و بعد ازدواج کردیم
اوایل زندگی‌مون همه‌چی معمولی بود
نه عالی بود نه بد بود ،عادی بود راضی بودم
چرخ خونه می‌چرخید، دعوا داشتیم، خنده داشتیم
همه چیز عادی
تقریباً یک سال بعد ازدواجمون بود که رفتارشو دیدم کم‌ کم عوض شد
پیاماش بیشتر شد، بیرون‌رفتن‌هاش طولانی‌تر شد شبا دیرتر میومد
گوشی که قبلاً راحت جلو من بود دیگه جلو من نمیذاشت
رمزمشم عوض کرد
گوشی ای که تو اون س سال دوستی همیشه دستم بود همیشه رمزشو میدونستم
اولش خودمو گول زدم گفتم خسته‌ست فشار کاریه ولی خودم میدونستم قضیه این نیست
چیزی هم نپرسیدم چون همیشه از بحث فرار می‌کرد
یه شب دیر اومد یه مدل بوی عطر از لباسش می‌اومد که ما خونه خودمون نداشتیم و من و خودش تاحالا از اون عطر نزده بودیم
پرسیدم کجا بودی؟
گفت خونه یکی از بچه ها بودیم بعد از کار رفتیم پی اس زدیم
چیزی نگفتم چون می‌دونستم اگر بحث باز کنم انقد داد میزنه که پشیمون بشم از حرف زدن
دو هفته بعد وقتی خواب بود گوشیش زنگ خورد اسم یکی دوستاش افتاد ولی کنارش نوشته بود 2 ،جواب دادم ولی حرف نزدم دیدم صدای یه دختره که میگه الو الو؟؟
هیچی نگفتم فقط نگهش داشتم جلوی صورتم و نگاهش کردم
صبح که بیدار شد خودش دید تماسو جواب دادم چیزی نگفت
منم چیزی نگفتم :)
ولی از همون روز فهمیدم که دیگه رابطه ی احساسی ای نداریم و همه چی تموم شده
یکی دو ماه بعد، یه پیام نصفه‌نیمه از همون اسمی که سیو کرده بود و کنارش نوشته بود 2 دیدم رو گوشیش ،نوشته بود عشقم رسیدی؟
دیگه همون کافی بود
صداش کردم گفتم اگه با یکی در ارتباطی، بهم بگو من بچه نیستم ،بدون بحث خودم میکشم کنار ،فقط بگو ،نذار عمرم بیشتر از این پای تو حروم‌شه
اول زد زیرش بعد گفت چند وقتیه فقط پیام میدیم چیز خاصی نیست
هیچ‌وقت نگفت رابطه بوده یا نه
هیچ‌وقت هم قبول نکرد کامل
کاری هم نکرد که من بمونم یا برم
نه عذرخواهی کرد
نه توضیح درست حسابی داد
نه تلاشی واسه درست کردن کرد
انگار براش مهم نبود چی میشه
من همون شب جمع کردم رفتم خونهٔ مادرم
نزدیک دو ماه خبری ازش نشد
نه پیام داد نه زنگ زد نه اومد دنبالم :)
بعد دوماه پیام داد اگه خواستی برگرد بیا حرف بزنیم ،منم برنگشتم و برنمی‌گردم و درخواست طلاق دادم
این شد پایان زندگی ای که با عشق ساخته بودیم :)
- 💔
تجربه‌های ازدواج و روابط
0 پسند

نظرات

1236 نظر
A
ناشناس
November 19, 2025 at 12:22 PM
ایندتو دوست داری بچسب ب درس ب مهارت اموزی کارکن درامد کسب کن انقدرموفق شو هیچ کسو درحد خودت نبینی ازدواج ب معنای واقعی یک زندان و نوعی بردگیه بچه دارشدن از اون بدتر زنجیرای دستو پاتو چند برابر میکنه چراباید یکی دیگه رو شریک زندگیت کنی مجبور باشی اختیارتتت رو بدی دست یکی دیگه ک چی بپوش کجا برو کی برو کی بیا اسرار زندگیت میشه نقل و نبات خانوادش مردا ب شدت دهن لقن خصوصی ترین مسائل رو ب خانواده حتی دوستاشونم میگن تازه بیفتی توی منجلابش بخوای خودتو ازاد کنی کلی باید بدویی و بعدش ی برچسب مطلقه میخوره روی پیشونیت اکه زندگیت شخصیتت خانوادت وجهه اجتماعیت برات مهمه هییییچ وقت ازدواج نکن امیدوارم هیچ وقت حرفامو درک نکنی
0 پسند
A
ناشناس
November 19, 2025 at 12:22 PM
آره دقیقا
0 پسند
A
ناشناس
November 19, 2025 at 12:22 PM
ایول بالاخره یه تجربه دیدیم که طرف قوی باشه و با دوتا دوست دارم خر نشه تحمل کنه بسوزه و بسازه
اگه کامنتارو میخونی بزرگترین لطف رو درحق خودت کردی 🥹
0 پسند
A
ناشناس
November 19, 2025 at 12:22 PM
ب هر حال می‌رفته پیشش😭😭
0 پسند
A
ناشناس
November 19, 2025 at 12:21 PM
چه آدم بیشعوری
باید قرون قرون مهریه ازش بگیری
0 پسند
M
mhtb_di
November 19, 2025 at 12:21 PM
بهترین کارو کردی.. بخاطر خودت میتونی ناراحت باشی که احساست رو برای آدم اشتباهی خرج کردی.. ولی حتی یذره هم برای اون ازدواج غصه نخور.. امیدوارم ادامه زندگیت بهتر از قبل پیش بره❤️
0 پسند
A
ناشناس
November 19, 2025 at 12:21 PM
زنش نبوده که دومیه😂
0 پسند
A
ناشناس
November 19, 2025 at 12:21 PM
خیانت کثیف ترین بخش یه زندگیه هیچ توجیهی ندااااره.کسی که خودشو متعلق به من نمیدونه و میخواد شریک کنه منو با بقیه باید بره .خودمو به پاش نمیسوزونم
0 پسند
A
ArtistErrorTM
November 19, 2025 at 12:21 PM
زن دومیه رو میگه
0 پسند
A
ناشناس
November 19, 2025 at 12:21 PM
نوشتنش راحته ولی پذیروفتنش چون بحث از بین رفتنه یه رابطس سخته
0 پسند

ثبت نظر شما